یک ویژگی خیلی خوب و پسندیدهای که دانشجویان دارند،
این ویژگیِ پذیرفتنشان است... یعنی صرف اینکه فلان شخص
یا فلان مقام یا فلان استاد این حرف را زده است نمیپذیرند.
.
یک پک بیشتر از سیگارش نگذشته بود که یک نفر محکم به پشتش
میخورد. سیگار از دهانش بر زمین افتاد. استوار با خشم به آن نوجوان
نگاه میکند. اگر الان چندروز قبلتر بود، حتما دمار از روزگارِ آن پسر در میآورد!
.
تو میدانی انسان برای آدم بودن نیاز به ایمان دارد؟!
البته خیلیها هستند که دوست ندارند بدانند! اما به گمانم تو بدانی.
حالا هرچه که هست آدم بودن را دوست داری...این را خوب میدانم.
.
گاهی در زندگی روزمره، انسان با مسائلی برخورد میکند
که با خودش گمان میکند که کم و کاستیهایی دارد.
حالا بدتر از آن گاهی هم مینشیند و باخودش دودوتا چهارتا میکند
و به این نتیجه میرسد که دلیلِ این کم و کاستیها
.
میدانی آقا
گاهی آیهها فقط مصداقِ شما میشوند
که آدم یکهو میزند به سرش و تریپ عوض میکند!
...
یکی از دوستان اهل سنت میگفت، ماها معتقدیم نباید کسی
را نفرین کنیم، به عقیدهی ما مرگ بر آمریکا درست نیست.
پیامبر هم هیچ وقت کسی را از جانب خودش نفرین نمیکرد...
...
ااز کودکی دکترها گفتند؛ خیلی دوام بیاورد، تا 25 یا 26 سالگی.
همین جمله کافی بود، که نگاهش را عوض کند
خوب نگاه کند،
خوبِ خوب
تا بتواند جورِ آیندهای را بکشد، که میداند چیست...
.
پا در خیابانها که میگذارم،
باید برای لحظهای هم که شده شهدا را فراموش کنم
نه، نمیشود این آرامش را از یاد برد...
به گذرگاه شهید اعلم الهدی که میرسم
دوست دارم به خواب بروم
به خوابی عمیق
تا از سیلیهای پسران و دختران در امان بمانم
اما بیخوابی به سرم میزند
میخواهم چیزی بگویم
دهانم قفل میشود
یکنفر باید دهانم را امر به معروف کند
چشمانم را نهی از منکر
تا اینقدر نهراسند...
به خانه که میآیم دهان را آب میکشم
چشمها را میشویم
باید استراحت کنم
جای سرخِ سیلیها امانم را میبرد...
به رخت خواب میروم،
رویم را از مادر میپوشانم
مادر میترسد، نگران میشود...
میخواهم بخوابم، بعضی از چیزهارا باید خواب دید...
بازهم خوابم نمیبرد
هی اضطراب، هی اضطراب، هی اضطراب...
باز هم بر سرِ جایم شناور شدهام!
چشمانم را میبندم
شروع میکنم به شمردنِ دختران و پسران
صورتم باز سرخ میشود
بر سرِ یخچال میروم، قرصی میخورم
اینبار،
حتی قرصهای صورتیِ فروغ* هم به کارم نمیآید...
.......
* فروغ فرخزاد
این خودش گویای همه چیز بود. شما ببینید دیگه این ورودیهای 91 چی بودند...!