ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍ از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍  از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

خدایا
ممنون از این سالهایی که بر من زندگی بخشیدی
تا خودم را به خودت ثابت کنم
با این که از اولش هم میدانستی
همین دکلمه
ناسپاسی را سرایش می کند.
می دانی
درکش برایم سنگین است
که چگونه من و تو، ما می شویم؟!!
که این بهترینِ برکت است.
و تو
همچنان که همچنان
منتظر بازگشت من به سوی ما!
و من
بی خیالِ بی خیال...!
انگار نه انگار
از کجا آمده ام
آمدنم بهرِ چه بود...
____________ ____________
وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله... ان شاءالله
____________ ____________


فهرست موضوعی
محبوب ترین ها
پربحث‌ترین ها
آخرین خاطرات

مرد یا زن بودن

دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۲، ۰۵:۵۹ ب.ظ

.

گاهی در زندگی روزمره، انسان با مسائلی برخورد می‎کند که با خودش گمان می‎کند که کم و کاستی‎هایی دارد.

حالا بدتر از آن گاهی هم می‎نشیند و باخودش دودوتا چهارتا می‎کند و به این نتیجه می‎رسد که دلیلِ این کم و کاستی‎ها، زن بودن یا مرد بودن خودش است! البته این قضیه را باتوجه به آمار تغییرِ جنسیت افراد در کشورهای غربی، خیلی بهتر می‎شود درک کرد.

دین اسلام هم بسیار به این موضوع پرداخته است و فراوان به برابری و عدالت بین زن و مرد اشاره کرده است. از دیدگاه اسلام، پسر بودن به این معنا نیست که او یک سری برتری‎هایی نسبت به دختر دارد و بالعکس.

حال این بین خیلی از مسئولین و دست اندرکاران و همچنین صدا و سیما می‎آیند هم ابرو را خراب می‎کنند، هم چشم را کور.

وبعداز کلی فشار آوردن به مغزِ شریفشان به این نتیجه می‎رسند که منظور آیات و روایات از عدالتِ بین زن و مرد، همان مساوی بودنِ زن ومرد است.

از همین رو، تا می‎بینند که یک زنی دست به کاری مردانه زده است و اتفاقا موفق هم شده، آن را می‎کنند الگو. بعدهم با کلی تبلیغات و اغراق در صدا وسیما، می‎آیند و می‎گویند: زنان هم می‎توانند راننده کامیون شوند. آنها هم می‎توانند جرثقیل برانند. زنان از مردان چیزی کم ندارند.خواستن توانستن است. بعد شروع می‎کنند به مصاحبه و چی‎شد به اینجا رسیدید و چه توصیه‎ای به خانم‎های ایرانی دارید.

یعنی خودشان با دستِ خودشان جامعه را درگیرِ بحرانِ هویتی می‎کنند. آنها یا نمی‎دانند یا نمی‎فهمند، ‎که برابر بودن دختر و پسر، به این معنا نیست که هر دو جنسیت دارای یک ویژگی هستند. حال خیلی از افراد خود را به درو دیوار می‎زنند تا ثابت کنند که دختران کمتر از پسران نیستند. آنها می‎توانند با به پای پسران پیش روند و این یعنی آزادی.

...

وجود تفاوت بین دختر و پسر به معنای برتری یکی بر دیگری نیست. که این نیز در عرصه‎های مختلف علمی هم به اثبات رسید است.

برای یک پسر تنها مذکر بودن کفایت نمی‎کند. یک پسر باید مرد باشد. باید تمامِ ویژگی‎های مردانه‎ را دارا باشد. او باید جسور باشد. او باید مقتدر باشد. او باید غیرت داشته باشد.

برای یک دختر، تنها مؤنث بود کفایت نمی‎کند. یک دختر باید زن باشد. باید تمامِ ویژگی‎های زنانه را دارا باشد. او باید لطافت داشته باشد. او باید ظرافت داشته باشد. او باید عفت و حیا باشد. اینها زیباییِ یک زنند.

معیارِ برتری انسان به تقوای اوست نه به جنسیت. دست انداختن در این، نتیجه‎ای نخواهد داشت، جز این‎که دخترانمان شبیه پسران و پسرانمان شبیه دختران شوند. آن موقع است که نه اثری از عفت و حیای دختران خواهد ماند و نه رنگ و بویی از غیرت و مردانگیِ پسران.

...

یک سخن: چقدر خوشبختم که در عصرِ آزادی زندگی می‎کنم. این روزها یک دختر می‎تواند پزشک یا قاضی شود. در ارتش ثبتنام کند. به تیم یسکتبال بپیوندد؛ می‎تواند مدارج شغلی را طی کند، بچه‎های خودش را در مهدکودک رها کند، هرقدر می‎خواهد سقط جنین داشته باشد. گزینه‎های جنسی او دیگر محدود نیستند، روابط جنسی نامشروع برای وی امکان‎پذیر است. به طور خلاصه یک دختر می‎تواند هرکاری که دلش می‎خواهد انجام دهد، هرچه می‎خواهد بشنود " تنها یک استثنا وجود دارد، او نمی‎تواند زن یاشد"

خانم وندی شلیت. نویسنده‎ی آمریکایی در کتابِ "نابودی عفاف، ارمغانِ فمینیسم"

دیدگاه  (۲۲)

۲۴ دی ۹۲ ، ۱۲:۵۹ وبلاگستان 8دی
با سلام و عرض ادب.
مطلب شما در وبلاگستان 8دی – مرجع وبلاگ نویسان استان گیلان منتشر شد.
لینک مطلب:
http://8deyblog.ir/40181/
از بروزرسانی شما متشکریم.
.....................................
با لینک کردن و قرار دادن بنر تبلیغاتی وبلاگستان 8دی در وبلاگ خود ما را یاری نمایید.
در صورت تمایل پس از بروزرسانی ما را مطلع سازید.
پاسخ:
سلام
۲۴ دی ۹۲ ، ۱۷:۲۹ سیدمهدی نقیبی راد
زیبا و مفید بود ... آخرالزمانه دیگه...
۲۴ دی ۹۲ ، ۲۲:۲۹ اناربانو
جالب بود.وبیشتر برای اینکه یک نویسنده ی غربی این را نوشته!
امروزه زنان ایرانی به شاغل بودنشان افتخارمیکنند غافل ازاینکه نظام خانواده و نقششان به عنوان یک مادر...زن ...و... کم رنگ شده است.
تاسف باراست.زن شاغل کلاس اجتماعی بالاتری دارد...حتی اگر مدرکش پایین باشد...
یک فوق لیسانس بیکار ویا لیسانس و ... اگر شاغل نباشد دلسوزانه برایش آه میکشند...
زنها سه شیفت کارمیکنند و مردان یک شیفت...کارمنزل ..تربیت بچه و ...
و کاربیرون...
درنهایت نظامی آشفته و کودکانی پراز استرس وارد جامعه میشوند...
ماندگارباشید.
پاسخ:
بقولِ یکی از دوستان: پی‎نوشتت به متن زیبایی داده!
واقعا باید برای نسل‎های آینده نگران بود...
البته‎ی یک پای دیگرِ این مشکل مسئولینِ شریف هستتند، که تخصصِ فراوانی در کارِ فرهنگی و افراط و تفریط دارند! یکمدت آمدند فرهنگ سازی کردند فرزندِ کمتر، زندگی بهتر... و حال که نتیجه‎اش را دیدند گفتند صادقانه می‎گوییم اشتباه کردیم!
دراین مورد هم عمری‎ست می‎گویند زن باید در اجتماع حضور داشته باشد... این خو‎ب‎ست، اما این حضور به جای اینکه حضورِ فکری باشد تبدیل به حضور فیزیکی شده! تا آنجا که آن وزیرِ شریف می‎گوید: مرخصی چندماهه‎ی زایمان درست نیست! این کار باعثِ کاهش حضورِ زن در جامعه می‎شود!
۲۵ دی ۹۲ ، ۱۱:۰۰ پور حسابی
سلام
به موضوع خوبی اشاره کردید. به نظرم بزرگترین مشکلمان همین است.
نقش مادر،زن و خانواده را فراموش کرده ایم آنوقت می خواهیم جامعه سالمی داشته باشیم که به هیچ وجه امکان ندارد.
این موضوع خیلی بیشتر از اینها جای کار دارد.
و فقط زمانی می توانیم از بابت این موضوع خیال آسوده ای داشته باشیم که یک زن ایرانی باور کند ارزشش را و عاشقانه مسئولیت حقیقی اش را که او را به حضرت مادر نزدیک می کند انجام دهد...

پاسخ:
سلام،
کاملا درست می‎فر‎مایید...
۲۵ دی ۹۲ ، ۱۳:۰۳ چشم چشم دو ابرو
به موضوع مفید و قابل تٱملی اشاره کردی ...

قشنگ و زیبا ...

فقط یه چیزی : چرا یکی از برچسب های متنت (رشت)ـــِـــه ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و کلی علامت تعجب دیگه ...
پاسخ:
خب تو خودت باید ازین برچسب حدیث مفصل بخونی
۲۵ دی ۹۲ ، ۱۳:۰۴ سجاد عبدی
تشکر
مطلب فوق العاده ای بود
در پناه حضرت زهرا (س)
پاسخ:
ممنو، یاعلی
۲۵ دی ۹۲ ، ۱۶:۳۹ حمید اسماعیل زاده
اوهوم، قشنگ که بود و از سر درد؛ ولی اطاله ی کلام داشت کمی
پاسخ:
ممنون... باور کن اولین بارم بود تو این سبک ‎نوشتم... انشالله بهتر بشه
۲۵ دی ۹۲ ، ۱۸:۴۳ حمید اسماعیل زاده
باور می کنم
پاسخ:
ممنون
۲۵ دی ۹۲ ، ۱۹:۱۷ کمیل کاس پور
خیلی ممنون از دقت نظرتون.
الله یحفظکم
پاسخ:
یاعلی
۲۵ دی ۹۲ ، ۲۰:۰۴ چشم چشم دو ابرو
مخالفم باهات به شدت ...

اگه قرار به نوشتن اسم شهر باشه باید تقریبا به اندازه کل متنت و مطمئناً بیشتر از اون اسم شهرهای مختلف رو بنویسی ...

مثالم خواستی واست میزنم ...
پاسخ:
پس تو اصلا موضوع رو نگرفتی!
+ من تو شهر خودم زندگی می‎کنم و نگاهم به شهرای دیگه از جمله نگاه‎های جز به کُلِ...
1- حقوق زن و مرد، تساوی یا تشابه؟
2- زن هم غیرت دارد، مرد هم لطافت دارد، غیرت و لطافت و ... هم زنانه اش هست و هم مردانه، بدم خدمتتون؟!!
پاسخ:
بنظرت کدومه؟
+تساوی از لحاظ اون معیارهای که اسلام میگه
+بنظرت من گفتم زن بی‎غیرته و مرد.../ خب ما این همه شهید خانم دادیم نشونه‎ی چیه؟
+ در روانشانسی( چه روانشناسی و چه علم‎النفس) ویژگی‎های مرد و زن بر اساسِ معیار جنسیت تقسیم بندی شده، اونجا می‎تونی تخصصی‎تر پیگیر بشی
+ببخشید بخاطر اطاله‎ی کلام!!!!!!!!! ولی بازم اگه خواستی بیشتر توضیح می‎دم

۲۶ دی ۹۲ ، ۱۱:۵۵ چشم چشم دو ابرو
موافقم آقا میثاق ...
پاسخ:
منم موافقم اما درمورد این متن صدق نمی‎کرد
۲۶ دی ۹۲ ، ۱۸:۱۹ چشم چشم دو ابرو
یعنی نگاه تو به شهر خودت جزء به کل نیست ؟؟؟
پاسخ:
چرا
برای همین گفتم
من درمورد شهر خودم می‎تونم از جز به کل برسم ولی درمورد شهرهای دیگه نه... برای همین درموردشون قضاوت نمی‎کنم
۲۶ دی ۹۲ ، ۱۸:۲۷ چشم چشم دو ابرو
دوم اینکه تو با نگاه کلی مشکل داری ؟؟؟

سوم اینکه : هنوزم با نظر حاج میثاق موافقم و به نظرم درمورد این متن صدق می کرد ...
پاسخ:
+ درنگاه کلی نمی‎شه وارد جزئیات شد
+ من می‎گم تو ببین مضمونِ متنِ من چیه و مضمونِ نقدِ کبلایی میثاق چیه...
+ یا حداقل بگو این حرفِ میثاق دقیقا درمورد کدوم قسمت از متنِ منه تا بتونم بهتر درموردش توضیح بدم
بعید می‎دونم منظور میثاق درمورد متنِ من باشه... اینطوره میثاق؟ اصلا حرف میثاق نقد نبود، یکم توضیحِ بیشتر بود که حتی با کمی دستکاری می‎شه چند کتاب درموردش نوشت
۲۶ دی ۹۲ ، ۲۰:۲۵ اناربانو

اصلا باحضور زن درجامعه مرد ها توقعشان رفت بالا...

خواستند همسر شاغل داشته باشند که نیمی از هزینه ها را به دوش بکشد...

تجملها زیادشد... اما اگر زنها خانه داربودند...عشق ها زیادتر بود..چشم و همچشمی ها کمتربود...قانع تربودند...میساختندبا همانی که بود!

امروزهزنهایی هم که شاغلند منتی سرمردانشان میگذارند...مردان طلبکارشده اند...

"حضور زن در جامعه مفیداست اما زنها

بایدبدانند خانه داری هم یک شغل است..."

به امیدروزی که زنها ارزش واقعی خود را بدانند.بفهمند...و کودکانشان بیاموزند.

ماندگارباشید.

پاسخ:
به امید سبک زندگی اسلامی...
یاعلی
۲۶ دی ۹۲ ، ۲۲:۱۵ چشم چشم دو ابرو
به نظر من جامعه ما شهر ما نیست ، دغدغمون فقط شهرمون باشه میشه یه نگاه محدود ، یعنی برای مثال مردم قم پس نباید متناسب با بهبود شرایط تهران تلاش بکنن ...

نظر کبلایی هم یک نظر کلی و تقریبا نکته بود و شامل حال این متن و هر متن مرتبط دیگه هم میشد که به نظر من این مرتبط بود و تو اون کلیت جا میگیره...
پاسخ:
منم این رو درمورد شهرخودمون ننوشتم... اما بی‎ربط هم نیست
۲۷ دی ۹۲ ، ۱۱:۱۳ رند پارسی
گوش کن
خاموش ها گویا ترند . . .
در خموشی های من فریاد هاست !

" فریدون مشیری "
***********************
گاه سکوت ، بهترین دیدگاه است!
هیچ سخنی نداری چون واژگانت تلخ شده اند ، مزه ی دهانت تلخ شده است ، نگاهت تلخ شده است..
همه ی این ها تاوانِ زندگی ست که خودمان ساخته ایم ، تاوانِ حقایقی ست که خودمان رقم زده ایم ؛ پس از که به که شکایت بریم؟!!
لحظه هاتان شاد..
پاسخ:
ممنون استاد
۲۸ دی ۹۲ ، ۱۶:۱۷ پایگاه فرهنگی مذهبی جنگ و زن
با  سلام مطلب شما در پایگاه فرهنگی مذهبی جنگ و زن بازنشر شد
در صورت تمایل به تبادل لینک و لو گو هم اطلاع بدید برای بنده افتخاریست
یا حق
پاسخ:
سلام، ممنون
هم شما حق دارید، هم حاجاقا حق داره، هم ایشون حق دارند، هم اوشون حق دارند، هم مردم حق دارند... عه! چرا برق رفت!!!؟
پاسخ:
تدبیر این بوده که برق بره! شما مشکلی داری؟؟؟!
دستگاه خدا که از دستگاه حضرت یوسف کمتر نیست . یکی از هم زندان های
یوسف خوابی جعل کرد و تعبیرش را از یوسف پرسید . وقتی یوسف تعبیر کرد ، آن
، زندانی گفت دروغ گفتم و خواب را از خودم ساخته بودم . یوسف گفت
کار از کار گذشت و آنچه گفتم ، واقع خواهد شد . ما هم چند بار دروغی به خداگفتیم دوستت داریم . بعد که ابتلائات و تبعات این دوستی ظاهر شد ، گفتیم خدایادروغ گفتیم خداوند فرمود:قضی الامر
یعنی کار از کار گذشت و به جمع دوستان ماملحق شدی. "حاج اسماعیل دولابی"
پاسخ:
خیلی زیبا بود...
وجودم را
از عروج شما دارم ....
 فقط شرمنده ایم ....

سلام ،اون برنامه رو دیده بودم .خیلی هم متاسف شدم مخصوصا زمانیکه اون خانم سعی داشت قدرت و شجاعت یه زن رو تو کامیون رانی و نترسیدن از جاده هاتو شب رو به مردم جهان نشون بده ! اون لحظه ترجیح دادم فقط تلویزیون رو خاموش کنم . . . چون هرجور حساب میکردم این مدل الگوها به درد جامعه اسلامی نمیخورد
پاسخ:
بعله، همون برنامه من‎رو به این پست وا داشت...
دیگه خسته شدم از این صداوسیمامون

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی