نگاه کن، به این آدمها
گوش کن، به این زمزمهها
میبینی؟ میشنوی؟ کربلای 4 هنوز هم ادامه دارد
اینبار همه نگاهها، به سمتِ ماست! به جادههای گره خورده به غیرتِ ما
دیگر وقتش رسیده با چکمه های میرزا، جا پای شهدا گذاشت
.
نگاه کن، به این آدمها
گوش کن، به این زمزمهها
میبینی؟ میشنوی؟ کربلای 4 هنوز هم ادامه دارد
اینبار همه نگاهها، به سمتِ ماست! به جادههای گره خورده به غیرتِ ما
دیگر وقتش رسیده با چکمه های میرزا، جا پای شهدا گذاشت
.
رو سیاه تر ز منم هست جهان را بانو
سجده بر لب بگشاید، تیمم نکند؟!
و به قدقامتِ احرامِ تو تطهیر شود و
فارغ از هرچه قرائت
مجدالدین اگر الآنت را میدید
کودکیاش را از نو میساخت
و مسیر خانه تا مدرسه را از خیابانِ اعلم الهدی میگذراند
.
انسانها بازیگر خوبی نیستند.
نمیتوانند آدم بودن را نقش بازی کنند!
با گذر زمان،
زود خودشان را لو میدهند
و گاهی از زمان هم پیشی میگیرند!!!
خیلی زود هم فریب میخورند.
.
تجربه دارم که میگویم.
مدتی است خودم را بینشان جا کردهام! خوب میشناسمشان!
و آنها هنوز هم مرا نشناختهاند!!!
.
بین خودمان بماند :|
هرزگاهی پیش میآید که احساسم، حسابی حالم را میگیرد...
امانم را میبرد
دراین مواقع باید کسی... چیزی... باشد تا حالم را تسکین دهد
.
دلم پر است از لیلیِ نابابت
که چوبِ حراج به قصههای عاشقانه زده است!
این چه وضعی هست که درست کردهای. تمامش کن،
تا فرهاد پشیمان نشده...!
لااقل تا مجنونِ این لیلی فراوان نشده
تمامش کن این جاهلانه را...
تمامش کن... تمام
:::
نتیجهی مذاکرات فرهاد و خسرو، جز مرگ شیرین نبود. اما آغازِ قصهای نو شد، مرگِ فرهاد...
یاسریعالرضا
یکماه نمیشود که از زیارتت برگشتهام
اما، به اندازهی یک عمر خلف وعده کردهام...
.
یارضا، توبهام را به بارگاه تو میکشم
میدانم... خوب چشیدهام... سالهاست که این را حس کردهام
شما سریعالرضایی و درگاه شما، درگاهِ ناامیدی نیست...
نگاهتو ازم نگیر :)
.
- این دختره رو میبینی؟
- کدوم؟ اونی که از درخت داره بالا میره؟ یا اونی که قلاب گرفته و نیشش بازه؟
- اِ ! خوب نگاه کن دیگه. اونی که اون گوشه داره میخنده
- آهان. خب؟
- مرضیس. دختر خوبیه. هفته پیش باهاش بهم زدم!
.
.
ای که از کنج نگاهت به دلم برات میکنی
دستم بگیر و از همه عالَم جدایم کن...