ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍ از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍  از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

خدایا
ممنون از این سالهایی که بر من زندگی بخشیدی
تا خودم را به خودت ثابت کنم
با این که از اولش هم میدانستی
همین دکلمه
ناسپاسی را سرایش می کند.
می دانی
درکش برایم سنگین است
که چگونه من و تو، ما می شویم؟!!
که این بهترینِ برکت است.
و تو
همچنان که همچنان
منتظر بازگشت من به سوی ما!
و من
بی خیالِ بی خیال...!
انگار نه انگار
از کجا آمده ام
آمدنم بهرِ چه بود...
____________ ____________
وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله... ان شاءالله
____________ ____________


فهرست موضوعی
محبوب ترین ها
پربحث‌ترین ها
آخرین خاطرات

کارت درست، آهنگر

دوشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۳، ۰۲:۳۳ ب.ظ

هرزگاهی پیش می‎آید که احساسم، حسابی حالم را می‎گیرد...

امانم را می‎برد

دراین مواقع باید کسی... چیزی... باشد تا حالم را تسکین دهد، اما...

حس روی حس... نه تنها که تسکین نمی‎شود،  آتشش داغ‌تر هم می‎شود

و منِ این احوال

فلزی را می‎مانم که به درون کوره‎ای برده‎اند ومن فریاد می‎زنم:

    - بس کن... دیگر طاقت ندارم

و آهنگر هیزم را بیشتر میکند!

من،   فریادم را بلند‎تر میکنم! دست و پا میزنم...

چگونه بفهمم که به چه دلیل آهنگر مرا در کوره می‎اندازد! مدام با پتکش محکم میزند تا ورزم دهد!

چطور درک کنم که مرا می‎تراشد تا ناخالصی‎هایم را از من برهاند!

من بی‎خبرم

نادانم

ازین‎که، در پسِ این نرم شدن، سرسختی و برندگی نهفته است...!*

:::::::

این حس، برایم چون آبِ خشکی‎ست که سخت از گلویم پایین می‎رود

من و این حس... هیچکس مرا نمیفهمد

من،   این حس را نمیفهمم...

خسته‎ام از این احساس

بس که نادانم...!

 تو ببخش آهنگر

.

آهنگر

...

*خدایا، حکمت قدم هایی را که برایم بر می‎داری بر من آشکار کن تا درهایی را که به سویم می‎گشایی، ندانسته نبندم و درهایی که به رویم می‎بندی ، به اصرار نگشایم.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۳۱
دکـ لـ مـ هـ

آهنگر

حکمت

دکلمه

دیدگاه  (۶)

دقین من هم همیشه میگم خدایا اگر کارت رو حکمتیه که من نمیفهمم لااقل یه ذررره حکمتشو برام اشکار کن تا راحت تر باهاش کنار بیام!

ان شاءالله که پشت تمامِ این کوبیدنها خیری باشه لذتش مث عسل باشه به کامتون...
پاسخ:
ان‎شاءالله همیشه خیری در کار باشه،
ممنون
۳۱ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۵۱ ˙˙·٠•✿ اِقلیما ✿•٠·˙˙
سلام
توصیف زیبایی بود


گاهی تحمل بعضی از اتفاقات بدون دونستن حکمتشون واقعا سخته!
برای خود من خیلی اتفاق افتاده
گاهی که خیلی حالم گرفته شده و اعتراض کردم، خدا لطف کرده و دریچه ی حکمتش رو به روم باز کرده !
اما چشمتون روز بد نبینه!
اونقدر حالم گرفته تر شده که ترجیح می دادم اصلا نفهمم حکمت ها را
واقعا به این نتیجه رسیدم که باید تسلیم بود / تسلیم

دست خدا همراه همیشگی زندگیتون
پاسخ:
سلام،
ممنون، سخن کز دل براید، لاجرم بر دل نشیند.

عاقبتمون ختمِ بخیر ان شاءالله
سلام
تعبیر خوبی بود
کاش حالا که اینقدر نادانیم و متوجه حکمت اتفاقات و سختی های پیرامونمون نمی شیم لااقل کمی معرفت داشتیم و بهش اعتماد می کردیم تا مدام نمی نالیدیم که ای خدا ... چرا؟؟؟
(جسارت نباشه تمامش خطاب به خودم بود)

یاعلی
پاسخ:
سلام،
جسارت نیس،
انگار ما بنده های خدا... یادمون میره از کجا اومدیم! کی بودیم و چی شدیم! به چه چیز خودمون مغروریم! که حالا ناله هم میکنیم برا خدا...

به نکته خوبی هم اشاره کردید؛ معرفت!

عاقبتمون ختم به خیر ان شاءالله...
۰۲ مهر ۹۳ ، ۰۰:۳۳ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
آمین به *

موافقم هم با نوشته که واقعن خب حرف حقه و حرف دل
و هم با کامنت دوستان
پاسخ:
آمین...
۰۲ مهر ۹۳ ، ۱۱:۲۵ مرجع وبلاگ نویسان گیلانی
با سلام و عرض ادب.
مطلب شما در وبلاگستان 8دی – مرجع وبلاگ نویسان استان گیلان منتشر شد.
لینک مطلب:
http://8deyblog.ir/42746/
از بروزرسانی شما متشکریم.
.....................................
با لینک کردن و قرار دادن بنر تبلیغاتی وبلاگستان 8دی در وبلاگ خود ما را یاری نمایید.
در صورت تمایل پس از بروزرسانی ما را مطلع سازید.
پاسخ:
سلام
امام علی علیه السلام می فرمایند: طلا با آتش گداخته و ناب می شود و مومن با گرفتاری.

با سلام/ مطلب زیبایی بود.
موفق باشید
پاسخ:
سلام... روایت زیباتر :)
ممنون... سلامت باشید

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی