چند وقتیست حس میکنم که بیحس شدهای
ایرادی ندارد!
دیگر به خیلی از چیزها عادت کردهام! تو هم روش! تو و آدمهایت/جز بعضیشان/ دیگر برایم تعریف دیگری جز خودتان نخواهید داشت!
.
چند وقتیست حس میکنم که بیحس شدهای
ایرادی ندارد!
دیگر به خیلی از چیزها عادت کردهام! تو هم روش! تو و آدمهایت/جز بعضیشان/ دیگر برایم تعریف دیگری جز خودتان نخواهید داشت!
.
بگذار قدمهایشان تند باشد! ولش!
تا فردا صبح هم بگویی، بــاز گمان میکنند که با
گامهای تند وبلند، زودتر به او میرسند!
و آنقدر مشغولِ رسیدن میشوند که یادشان میرود
که خدا میخواست در طولِ مسیر همراهشان باشد!
کافیست!
وقتی دیگران مشغولِ به خدا رسیدن هستند، تو مشغولِ با خدا رسیدن باش!
انسانها بازیگر خوبی نیستند.
نمیتوانند آدم بودن را نقش بازی کنند!
با گذر زمان،
زود خودشان را لو میدهند
و گاهی از زمان هم پیشی میگیرند!!!
خیلی زود هم فریب میخورند.
.
تجربه دارم که میگویم.
مدتی است خودم را بینشان جا کردهام! خوب میشناسمشان!
و آنها هنوز هم مرا نشناختهاند!!!
.
بین خودمان بماند :|
.
زندگیِ من
مثلِ اوجِ خاطراههاییست
که در خاطرِ هیچ کسیِ دیگری نمیگنجد
جز
منِ دیگرِ من...
.
و آنچنان مرزِ جادهی عشق
از جادههای مجاور جداست
که سرابِ ستیز را
در سرِ هیچ بشری نخواهی یافت...
آری!
این
همان جادهایست که مرزهایش
نیاز به هیچ مرزبانی ندارد...
.
تو از چه، بیحیایی را به من ارزانی داشتی
که اینگونه حجاب بر سر چشمان دیگران میکشانم؟!!
.
وقتی عشقها جورِ دیگری میشود
وقتی غمیگنیها، تاوانِ این عشقها میشود
دلم از این عاشقانهها بهم میریزد
و خسته میشود
هم ازشعرهای عاشقانه
هم از شعرهای غمگین،
دلم یک سبکِ جدید میخواهد...