منِ تلخ...
پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۳۶ ب.ظ
این دست هم باختم...
تا من باشم که نخواهم روی دستت بلند شوم...
اصلا،
تا میخواهی گل بزن،
ولی از زمین اخراجم نکن،
لااقل اینگونه میدانم که حواست جمعِ منست...
نگذار چنین شتابان از خود بگذرم،
بروم به آن تاریکیهایی که میدانم
از آنها خواهم ترسید.
راستی خدایا،
تو خدایی و میتوانی
ولی من
این منِ خودباخته را
این منِ هیچ در هیچ را
این منِ تلخ را
تا کی تحمل کنم؟
میدانم که به من نمیآید
ولی،
به خداییت قسم
انسانم آرزوست...
.....
پ.ن:یدالله فوق ایدیهم