ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍ از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍  از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

خدایا
ممنون از این سالهایی که بر من زندگی بخشیدی
تا خودم را به خودت ثابت کنم
با این که از اولش هم میدانستی
همین دکلمه
ناسپاسی را سرایش می کند.
می دانی
درکش برایم سنگین است
که چگونه من و تو، ما می شویم؟!!
که این بهترینِ برکت است.
و تو
همچنان که همچنان
منتظر بازگشت من به سوی ما!
و من
بی خیالِ بی خیال...!
انگار نه انگار
از کجا آمده ام
آمدنم بهرِ چه بود...
____________ ____________
وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله... ان شاءالله
____________ ____________


فهرست موضوعی
محبوب ترین ها
پربحث‌ترین ها
آخرین خاطرات

۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است


از طلایه‎های آمدنِ خورشید
از سایه سارِ نوازشِ ابرهای دور
از ترانه
که چشمانم را تار می‎کند
از زمانه
که زمان را دست‎خوشِ معکوس داده‎است
از جوانه
که سازِ مخالفِ روییدن می‎زند
گرفتم
که چه کسی دستانم را گرفته‎است
و پروازم می‎دهد
می‎برد
تا آن اوج
که فرشتگان
فوج فوج
به آن حسرت می‎خورند...
عجیب رفته‎ام
از جمکرانِ تو،تابیکرانِ عشق...
۱۳ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۲ ، ۱۶:۰۴
دکـ لـ مـ هـ

امام رضا

دوست دارم مست شدن را

خیس شدن را

سرد شدن را

مریض شدن را

تنها به این بهانه که در آرزوی تو باشم

من را هوای بارانِ تو به سر زده است

که به این آرزو به سر می‎برم

که روزی

لایقِ وصلِ تو باشم...

هرچند که من لایقِ وصلت نیستم

اما

آرزو بر جوانان عیب نیست،

این خوش آرزو را شوقِ یک لحظه نگاهی چاره است

راستی

ثانیه شماری را خوب می‎دانم

هزارو یک - هزارو دو - هزارو سه...

این روزها که می‎گذرد
ثانیه شماری می‎کنم
تا برسم به پابوست

اگر تو بخواهی
شاید امسال کمی نزدیک‎تر
شاید...

۱۲ دیدگاه موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۲ ، ۱۱:۰۶
دکـ لـ مـ هـ

 همیشه بینی‎ام گرفته است

 همه فصل اینطور است

باور کنید.

 وگاهی که فشار زیاد می‎شود،چشمانم هم اشک می‎ریزد...

از کودکی دکترها گفتند،حساسیتِ فصلی داری،

همه فصل،

باور کنید.

از همان اولش هم معلوم بود به این دنیا حساسیت دارم...

۱۳ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۲ ، ۲۰:۴۸
دکـ لـ مـ هـ
اُفت دارد برای شیعه

غیبتِ طولانیِ تو

این همه تنهاییِ تو...


پ.ن: حجمِ تنهاییِ تو،بیشتر از بودنِ ماست...

۸ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۲ ، ۱۲:۴۲
دکـ لـ مـ هـ

ایرانی همیشه حماسه ساز بوده وخواهد بود.

یک بندِ انگشتِ من،خوب هیکلشان را تحقیر کرد.

تاشما باشید که مردم ایران را مردمِ عادی فرض نکنید.


اخیرا شورای امنیت ملی آمریکا اعلام کرده است که این انتخابات را در ایران قبول ندارد؛ به دَرَک که قبول ندارید. اگر ملت ایران می‌خواست آنطور که شما می‌خواهید عمل کند که کلاهش پس معرکه بود. ملت به مصلحت خود عمل خواهد کرد و ان‌شاءالله خداوند به امروز ملت برکت دهد تا آنچه مطابق شأن ملت ایران است پیش بیاید.امام خامنه‎ای ۹۲/۳/۲۴
۲ دیدگاه موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۲۳
دکـ لـ مـ هـ

حرف که از تو می‎شود

‎خواهم که فردا نشود

می‌شد،اما نمی‎شود

به فکر تو تا ‎می‎شوم

تمامِ خواب رویا ‎شود

کاش خوابم بیدار نشود

حیف اینجا، نمی‎شود

تا حرف از مهرت ‎شود

این آب، دریا می‎شود

کی قطره‎ام دریا شود؟

انگار فقط نمی‎شود

دل‎تنگِ تو که می‎شوم

تُنگِ دلم غوغا شود

کاش از تو هم شیدا شود

اما نه،

نمی‎شود که نمی‎شود...


۳ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۴۱
دکـ لـ مـ هـ

دیشب با چشمانم درگیر بودم

خواب در لابه‎لای چشمانم ترک خورده بود

نیمه‎ام در خواب، نیمه‎ام در بیداری

دیشب به آسمان‎ها زده بودم

تورا دیدم که به دورت می‎گردند

موهایت شانه می‎کنند

نوازشت می‎کنند

انگار پرستشت می‎کردند...

 

تومرا نگاه کردی

ومن دورکعت نماز خواندم

 

نگاهت صدایم کرد که آهسته بخوان

صدایت خوش بود

عطرِ سلام میداد، عطرِ صلوات

 

آمدی و روی سرم دست کشیدی

و من تابوتی شدم از تو که لااله الا الله سر میداد

 

شبِ زیبایی بود

فقط نمی‎دانم تورا دیدم یا خوابِ تورا؟

خواب بودم یا بیدار؟

 

زین پس،هرشب دعا خواهم کرد؛

اللهم الرزقنی توفیق شهادة فی سبیلک...

۴ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۲۷
دکـ لـ مـ هـ

    می‎روم تا انتقام سیلیِ زهرا بگیرم

وقتی بانامحرم سربه زیر صحبت می‎کنم،می‎گویند؛آدم ندیده

وقتی تحویل سال به مزارشهدا می‎روم،می‎گویند؛تافته‎ی جدا بافته

وقتی برای دوری ازگناه ازجماعت دور می‎شوم،می‎گویند؛خودسر

واینبار لباس مشکی برای بافاطمه بودن تن می‎کنم،می‎گویند؛اُمل

آری،من تافته‎ای جدا بافته‎ام

اصلا بافته شدنی که به‎دست فاطمه باشد...

ومن این را دوست دارم.

می‎خواهم ازاین جماعت بروم،

پشت سرم آب نریزید،میلِ بازگشت ندارم

آب نریزید،لااقل به حرمتِ اینکه فاطمه بامن است

باشد که انتقام سیلیِ زهرا بگیرم...

 

پ.ن:فاطمه،فاطمه،فاطمه،فاطمه،فاطمه،فاطمه،فاطمه ...

۰ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۱:۵۸
دکـ لـ مـ هـ

  

 گفت: می‎تونی یه نمونه‎ خوب برام مثال بزنی؟

 گفتم: نمونش حضرت زهرا(س)...

۵ دیدگاه موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۳۸
دکـ لـ مـ هـ

 

این روزا تا چشم کار می‎کنه غریبیِ امام زمان(ع) به چشم می‎خوره.

البته فقط این نیست. این روزا خیلی چیزا فدای آزادی شده.جابجاییِ

نسل‎هاهم نمک‎پاشن...

یادمه اون روزا که دانش‎آموز راهنمایی بودیم،معلمامون می‎گفتند:

وای به حالِ اون مملکتی که شما آینده سازانشین!

حالا هم که داتشجو شدم وبچه‎های دانشگاهو می‎بینم،باخودم

می‎گم؛وای به حال اون مملکتی که اینا می‎خوان معلماش بشن!

توی این دانشجوها خیلی چیزا نمی‎بینم. غربتِ امام زمان ازهمه بیشتر آدمو داغون می‎کنه...

اون چیزی هم که زیاد می‎بینم، ادعای فرهنگی بودنه!


پ.ن: منظور همه نیست. خوبان در اقلیت‎اند...

۴ دیدگاه موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۴:۴۴
دکـ لـ مـ هـ

لباس مشکی‎‌رو که تنم دید پرسید:

- خدا بد نده،چرا مشکی پوشیدی؟

- گفتم:عزای مادر

- گفت:چی؟مادرت؟

- گفتم:خدانکنه،منظورم حضرت زهراست...

و یادِ جمله‎ی توی زیارت‎عاشورا افتادم؛<بأبی أنتَ واُمی...>

۵ دیدگاه موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۳۲
دکـ لـ مـ هـ