ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍ از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍  از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

خدایا
ممنون از این سالهایی که بر من زندگی بخشیدی
تا خودم را به خودت ثابت کنم
با این که از اولش هم میدانستی
همین دکلمه
ناسپاسی را سرایش می کند.
می دانی
درکش برایم سنگین است
که چگونه من و تو، ما می شویم؟!!
که این بهترینِ برکت است.
و تو
همچنان که همچنان
منتظر بازگشت من به سوی ما!
و من
بی خیالِ بی خیال...!
انگار نه انگار
از کجا آمده ام
آمدنم بهرِ چه بود...
____________ ____________
وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله... ان شاءالله
____________ ____________


فهرست موضوعی
محبوب ترین ها
پربحث‌ترین ها
آخرین خاطرات

که آواره...

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۱۷ ق.ظ

 

.

 شیدایی را از تو آموختم

 که یک کاوراه،  آواره‎ شدم

 فقط کمی از خودت خالی‎تر

 که نشوم آدمی... تا خلاءِ خود را به توخالی بودن دیگران بگذراند...

 من فقط یکم عجیبم، توچرا اینقدر غریبگی می‎کنی؟

 شاید که رسم کاواره نشینان این‎ست

 آوار روی سرشان...

دیدگاه  (۳)

۱۴ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۰۳ چشم چشم دو ابرو
شاید که رسم کاواره نشینان این‎ست

:(
پاسخ:
شاید...

بجز این یک تیکه  فقط کمی از خودت خالی‎تر

 که نشوم آدمی... تا خلاءِ خود را به توخالی بودن دیگران بگذراند...

که نتونستم روان بخونمش... بقیش زیبا بود.

عجیب بودن برای غریبگی کردن کافی نیست؟! اما گاهی همین عجیب بودن خودش نوعی جذابیت است...

پاسخ:
مطمئنا مشکل از فرستنده بود!
چرا کافیست... اما انتظار دارم در مقابل یکم عجیب بودن یکم غریب شوند...
عجیب بودن هم می‎تونه نوعی خاص بودن. برای بعضی‎ها هم جذاب...درسته
چقدر بهت بگم کاواره ماواره نرو! هان؟
پاسخ:
اصلا داریم؟!

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی