ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍ از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍  از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

خدایا
ممنون از این سالهایی که بر من زندگی بخشیدی
تا خودم را به خودت ثابت کنم
با این که از اولش هم میدانستی
همین دکلمه
ناسپاسی را سرایش می کند.
می دانی
درکش برایم سنگین است
که چگونه من و تو، ما می شویم؟!!
که این بهترینِ برکت است.
و تو
همچنان که همچنان
منتظر بازگشت من به سوی ما!
و من
بی خیالِ بی خیال...!
انگار نه انگار
از کجا آمده ام
آمدنم بهرِ چه بود...
____________ ____________
وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله... ان شاءالله
____________ ____________


فهرست موضوعی
محبوب ترین ها
پربحث‌ترین ها
آخرین خاطرات

نَه...

سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۵۴ ب.ظ

.میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا

- یعنی روسها و انگلیسیها - یک «نه»ی بزرگ گفت. نه با

روسها ساخت، نه با انگلیسیها؛ اما در کنار او کسانی بودند

که می خواستند با دستگاه حکومت آن روز -  بعد هم با

رضاخان که تازه می خواست سر کار بیاید - مبارزه کنند، اما به

روسها پناه می بردند؛ به باکو رفتند و بند و بستهایشان را

کردند و به ایران برگشتند و سرسپرده آنها شدند. اما

میرزاکوچک خان قبول نکرد و حاضر نشد سازش کند؛ او، هم

با انگلیسیها جنگید، هم با قزّاقهای روس جنگید، هم با لشکر

رضاخانی - و قبل از رضاخان، آن کسانی که بودند - مبارزه کرد؛

با احسان اللّه خان و دیگران هم کنار نیامد.

(سخنرانی مقام معظم رهبری در رشت 11/02/1380)

دیدگاه  (۱۰)

۱۱ آذر ۹۳ ، ۱۶:۵۵ دکـ لـ مـ هـ

چقدر جنگلا خوسی، ملت واسی  خستا نبوسی، می جان جانانا

ترا گوما میرزا کوچیک خانا  

خدا دانه که من نتانم خفتن   از ترس دشمن، می دیل آویزانا

ترا گوما میرزا کوچیک خانا  

چرا زودتر نایی، تندتر نایی   تنها بنایی، گیلان ویرانا

ترا گوما میرزا کوچیک خانا  

بیا ای روح روان، تی ریش قربان  به هم نوانان، تی کاس چومانا

ترا گوما میرزا کوچیک خانا

اما رشت جغلان، ایسیم تی قربان  کنیم امی جانا، تی پا جیر قربانا...

۱۳ آذر ۹۳ ، ۰۰:۴۵ چشم چشم دو ابرو
آخ که چقدر جات خالیه هم شهری ...

کاش بودی و یه نه بزرگ به مسئولین بی کفایت شهرمون میگفتی که دارن رو دست روس ها بلند میشن  ...
پاسخ:
جاش خالیه... عجیب هم جای خالیش احساس میشه...
مخصوصا این چندروزه که دلمون حسابی خون شده از دست بعضی‌ها...!
۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۰:۴۹ چشم چشم دو ابرو
* رو دست روس ها و انگلیس ها و رضاخان ها ...
پاسخ:
کاش اون بعضی‌ها خودی نبودن، تا با یه فرمان جهادی شیرفهمشون میکردیم!

نیش دوست از نیش عقرب بدتر است/نیش بزن عقرب که دردت کمتر است...
۱۳ آذر ۹۳ ، ۱۴:۲۰ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
بله دیگه کم داریم ی همچین مردای مرد صفت رو + به کامنت خودتون
پاسخ:
خدا تعدادشون رو بیشتر کنه
سریالش در حال پخش از آی فیلمِ ... 

مقاومت کرد ... تسلیم نشد...
:
کلماتی بس محلی و غنی که نتوانستیم ترجمه کنیم
(کامنت خودتان)   :))
پاسخ:

چقدر توی جنگل برای مردم می‎خوابی، خسته نشدی؟ جان جانانم،

با توام ای میرزا کوچک خان

خدا می‎دونه که من نمی‎تونم از ترس دشمن بخوابم،دلم آویزونه،

با توام ای میرزا کوچک خان

چرا زودتر نمیای، تندتر نمیای، تنها گذاشتی گیلان ویران رو،

با توام ای میرزا کوچک خان

 بیا ای روح روان، قربون اون ریشت بشم. چشمای آبیت رو روی هم نذار

ای میرزا کوچک خان

 ما بچه‎های رشت، قربونت می‎ریم... جونمون رو زیر پات قربونی می‎کنیم.

:::

CONVERT BY DEKLAME  :))

اونطور که من شنیدم، این شعرو زمانِ میرزا مردم محلی براش میخوندن

ممنون از حضورتون :)

نه!!!!!!!!!!!!!1
پاسخ:
111   :)
http://negarkhaneh.ir/~misagheini/PicDetail-107194/
پاسخ:
این پوسترتو که اصن یادم نمیره :)) یادش گرامی
۱۶ آذر ۹۳ ، ۱۸:۵۵ ˙˙·٠•✿ اِقلیما ✿•٠·˙˙
سلام


جاشون خالی
خالی به معنای واقعی ...
-------------


طرح 14 قدم پیاده روی نیابتی اربعین:
پاسخ:
سلام/ ان شاءالله خیره...
:::
ممنون بابت این لینک فوق العاده. فک کنم یه مسیر کامل دیگه تا کربلا رفتم! هرکیو دیدم سپردم ۱۴ قدم به نیابت ازمن بره!
ما جامونده ها دلمون به همینا خوشه :(
تشکر بابت ترجمه...
:) 


پاسخ:
قابل نداشت :)
وبت عالیه داداش.استفاده کردم از مطالبی که گذاشتی.
پاسخ:
سلام علی جان :)
لطف داری

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی