ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍ از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍  از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

خدایا
ممنون از این سالهایی که بر من زندگی بخشیدی
تا خودم را به خودت ثابت کنم
با این که از اولش هم میدانستی
همین دکلمه
ناسپاسی را سرایش می کند.
می دانی
درکش برایم سنگین است
که چگونه من و تو، ما می شویم؟!!
که این بهترینِ برکت است.
و تو
همچنان که همچنان
منتظر بازگشت من به سوی ما!
و من
بی خیالِ بی خیال...!
انگار نه انگار
از کجا آمده ام
آمدنم بهرِ چه بود...
____________ ____________
وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله... ان شاءالله
____________ ____________


فهرست موضوعی
محبوب ترین ها
پربحث‌ترین ها
آخرین خاطرات

ولایت آسمانی

يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۲۵ ب.ظ

 

 یک ویژگی خیلی خوب و پسندیده‎ای که دانشجویان دارند، این ویژگیِ پذیرفتنشان است... یعنی

 صرف اینکه فلان شخص یا فلان مقام یا فلان استاد این حرف را زده است نباید نمی‎پذیرند. باید برای

 حرف‎هایش دلیل مدرک بیاورد. باید استدلال کند. اگر قابل قبول بود، قبول و اگر نه، نقد کنند. اصلا یک

 شخص به محض اینکه برچسب "دانشجو" به او خورده می‎شود، با توجه به انتظاراتِ جامعه، شخصیتِ

 نقدکردن و نقدپذیری او به شدت متحول می‎شود. در واقع همین هم باعث می‎شود که هرچیزی را

 بلا فاصله نپذیرد. دائما در لابلای سخنان شخص به نکات ریز توجه می‎کند تا اگر به سوژه‎ای مشکوک

 برخوردند به حیطه‎ی نقد بکشاند.

 دین اسلام هم این ویژگی را دوست دارد. خیلی از آیات قرآن هم با آوردن دلیل و برهان موضوع را برای

 فرد جا می‎اندازد. حتی مقام شخصی که  به وسیله تحقیق و پژوهش و بررسی، اسلام آورده، برتر از

 شخصی است که صرفا به دلیل اینکه پدر و مادرش مسلمان بوده، مسلمان است.

 حال، چون اسلام بر اهمیت دلیل و بررسی تاکید کرده است، و  قرآن هم گفته است که در دین هیچ

 اجباری نیست، دلیل بر این نسیت که ما نباید فرایضِ واجب دینمان را نجام دهیم تا اینکه به وسیله‎ی

 بررسی و پژوهش به اسلام ایمان بیاوریم... که اگر دلایل قرآن برایمان قابل قبول بود، قبول و در غیر این

 صورت رد کنیم. درستش این است وقتی که به آن اندازه از عقل انتزاعی رسیدیم، در کنار اینکه فرایض

 واجب دینمان را انجام می‎دهیم و از محرمات دوری می‎کنیم، تحقیق و بررسی در مورد اسلام را هم

 انجام دهیم. مسلما اگر بررسی‎مان منصفانه و درست باشد، نتیجه‎اش از قبل مشخص است. همانطور

 که در قرآن آمده است: لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ( در دین هیچ اجبارى نیست. و راه از

 بیراهه بخوبى آشکار شده است)

...

 ولایت هم همینطور است. وقتی ما ادعای شیعه بودن داریم، پس حتما باید ولایت را هم قبول داشته

 باشیم. همانطور که می‎دانید ولایت دوگونه‎ی تکوینی وتشریعی دارد. واضح است که ولایت تکوینی فقط

 ازآنِ خداست اما خداوند بخشی از این ولایت را به بندگان خاصِ خود (انبیاو اولیا علیهم السلام) داده است.

 ولایت فقیه هم خُب معلوم است دیگر. ولایت است اما از نوع تشریعی. لیک ولایت فقیه از تشیع جدا

 نیست. پس اگر شیعه هستیم، ولایت را قبول داریم و اگر ولایت را قبول داریم باید ولایت مدار باشیم.

 "ولی" یک سری از چیزهای را می‎داند و می‎بیند که مردمان عادی توانایی آن را ندارند. اینجاست که

 ولایت مداری به میان می‎آید. یعنی اگر ولایت فقیه فرمودند آسمان قرمز است، قرمز است. اگر قضیه

 برایمان جا نیفتاد مشکل از فرستنده نیست. ( فقط یک مثال است)

 حال، منِ دانشجو هرچقدر هم روحیه‎ی نقادانه داشته باشم، نباید بگویم که چون اینِ حرفِ حضرت آقا

 برایم منطقی نیست نمی‎پذیرم! این حرفِ ولی فقیه درست نیست و اینجور چیزها، و مسیر خودم را به

 سمت دیگری تغییر دهم و از چارچوب ولایت فقیه بیرون بروم! کما اینکه دشمن چیزِ غیراز این نمی‎خواهد.

 حرف ولی فقیه باید برایمان حجت باشد. حتی اگر مخالف با عقایدمان باشد. حال یک دانشجو باشم یا

 رئیس جمهور! نقد خوبست اما نه اینکه از چارچوب ولایت بیرون برویم. مبادا تحتِ تاثیر جو خودمان را عقل

 کل فرض کنیم و بی‎بصیرتیِ خودمان را به پای ولایت بگذاریم! فراموش نکنیم، که صحبت از ولایت فقیه

 صحبت از تشیع است. اگر شیعه هستیم...

...

 پ.ن:

+ خیلی با خودم کلنجار رفتم که این پست رو ثبت کنم یا نه!

+ نقد داشتن یک نظر بنا بر مشکل داشتن اصل قضیه نیست.

+ این پست اتخاب خودم و نظر خودم است. شاید نظر شما چیز دیگری باشد.

+ با تشکر از دوست عزیزم "عماد" بابت ایجادِ انگیزه در این مورد

+ حرف‎های خوبی می‎زند(+)

دیدگاه  (۱۳)

سلام و عرض ادب
بسیار بجا و پسندیده بود...

پاسخ:
سلام،
انشالله که درست گفته باشم!
تشکر از مطلب خوبتون ...
علی مدد
پاسخ:
علی علی...
۱۲ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۵۷ چشم چشم دو ابرو
این همه مثال , آسمان قرمز است چی بود این وسط !!! :/

خوب گفتی و گل گفتی , مثل یه بیلبورد گفتی ... !!!
پاسخ:
درمثال که مناقشه نیست!
حالا قرمز یا آبی
۱۲ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۵۸ چشم چشم دو ابرو
ما با ولایت الفتی دیرینه داریم
عشق امام و رهبری در سینه داریم ...
۱۲ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۲۰ سیدمهدی نقیبی راد
اشکالات تایپی، طولانی بودن اما زیبا
پاسخ:
خداروشکر که مشکلات درشتری نداشت
۱۳ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۵۲ چشم چشم دو ابرو
آره ...

در مثال حاجت هیچ استخاره نیست ... !!!
پاسخ:
آورین
۱۳ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۴۷ چشم چشم دو ابرو
بیا ( با لحن کتابخونه ) ...
پاسخ:
درضمن این مطلبت پایه علمی نداره چون توی یک مجله علمی درمورد همین خونده بودم که این لینکت رو رد کرده بود... اگه بازم توی نت یه سرچی کنی شاید پیدا کنی دلایلشو! مشکل اساسی اینه که اینقد آبی آبی میکنید... فرق نیلی و فیروزه‎ای رو با آبی نمیدونید! مشکل این لینکت هم همینه. اون خون نیلی رنگه! نمونش خونِ همون خرچنگی که اسمش یادت نیس!
در ضمن، گفتم رنگ آبی یه رنگ شیمیاییه و توی طبیعت وجود نداره... یعنی امکان داره براساس یک سری تغیراتِ شیمیایی، در طبیعت هم رنگ آبی مشاهده بشه... نمونش درون بدن انسان... بازم یه سرچی بکن.
+شخصیت توجیه گری داریا ( با لحن خانم حیدری)...

۱۳ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۵۶ از چی برات بگم...
خوندم علی ، منم که حرفتو تایید کرده بودم!!!! :)
ممنون از شما آقای علی...
پاسخ:
دی:))
خواهش پسر...
+البته ممد حرف حالیش نمیشه
۱۳ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۰۲ چشم چشم دو ابرو
تو مجله آلمانی رو میکنی پایه علمی داره , من رو میکنم نداره ؟؟؟!!!

اگه اونجوریه پس ما رنگ قرمز هم برای مثال تو دنیا نداریم , خون که سرخه , آلبالو که آلبالوییه , جیگرم که جیگریه و ...

در زمینه رنگ شناسی تمام رنگها مشتق از سه رنگ آبی و زرد و قرمز هستند حالا تو باز هی بگو نه ...

خب اگه میخوای بحثو شیمیای کنی که پس تمام رنگا شیمیایی هستن خوشتیپ ...

خدا پدر خانوم حیدری رو بیامرزه , حرف درستی بهت زده بود , و در ادامه هم منم حرف درستی به تو زده بودم ...

:)
پاسخ:
دِ ن دِ!
+سرخ همون قرمزه! ولی جگریم جگریه!
+ هر حرفی که من بزنم پایه علمی داره... منبعشم خودمم!
+ رنگها به دو دسته‎ی طبیعی و شمیایی تقسیم می‎شن. وگرنه کره زمینم شیمیاییه!
+ خانم حیدیریم کلا مشکل داره! بهش میگم قرآن کلا کتابی برای راهنمایی انسان‎هاست! بهم میگه: تو هم همینطوری یچی میگیا! کی گفته؟! شخصیت توجیه گری داریا!!!
اینم استاده ما داریم؟!
۱۳ اسفند ۹۲ ، ۱۲:۱۶ چشم چشم دو ابرو
من دیگه ترجیح میدم حرفی برای گفتن نداشته باشم ...

:/

که با این در اگر دربند در مانند , در مانند ...

مشکل ما درهایی هست که در نیستند و فقط درمانندَن ...
پاسخ:
در بستنی را باید بست...


الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم . بصیرمان کن تا ازمسیربرنگردیم ...

پاسخ:
آمین...
۱۳ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۳۰ علی ابراهیمی
تشکر از مطلب خوبتون. با مطلب مشکل ما داخلی است به روزیم.
۱۵ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۴۴ وحید رنجکش
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم...

اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ:
اللهم عجل لولیک الفرج...

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی