ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍ از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

ب‍‌ع‍‌ض‍‌ی‍  از چ‍‌ی‍‌‍‌زه‍‌ا را، ف‍‌ق‍‌ط بای‍‌د دک‍‌ل‍‌م‍‌ه‍ ک‍‌رد...

خدایا
ممنون از این سالهایی که بر من زندگی بخشیدی
تا خودم را به خودت ثابت کنم
با این که از اولش هم میدانستی
همین دکلمه
ناسپاسی را سرایش می کند.
می دانی
درکش برایم سنگین است
که چگونه من و تو، ما می شویم؟!!
که این بهترینِ برکت است.
و تو
همچنان که همچنان
منتظر بازگشت من به سوی ما!
و من
بی خیالِ بی خیال...!
انگار نه انگار
از کجا آمده ام
آمدنم بهرِ چه بود...
____________ ____________
وبلاگ می‌نویسم قربة إلی الله... ان شاءالله
____________ ____________


فهرست موضوعی
محبوب ترین ها
پربحث‌ترین ها
آخرین خاطرات

بغض نشسته

جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۰۳ ب.ظ
کدام باران؟!
ابرها دروغ می‎‌گویند
خورشیدی را پشت خود پنهان کرده‎اند
و عرق شرمش نوازش می‎کند صورت ما...
کدام بغض؟!
بغض باید بی‎صدا باشد،
نه با این قلمی که فریاد می‎زند!
آیا قلم دروغ می‎گوید؟
آن‎هم قلمی که به آن قسم خورده است؟
کدام تب؟!
بدن دروغ می‎گوید
درونش شعله‎ای غوغاست
وما چه زود باور می‎کنیم!
کاش بارانی بود، تا می‎شست بغض نشسته‎ام را...
که خاک اگر با آب دم بگیرد، چه‎ها که نمی‎کند
من این آب واین باران را دوست دارم
برای باران به ابر نه،به آسمان خواهم زد
که آسمان بامن است...
اینجا می‎گویند برایم تب می‎کنند!
اصلا بی‎پرده بگویم
 تب داریم تا تب...
موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۱۳
دکـ لـ مـ هـ

باران

شعر نو

دیدگاه  (۵)

نترس!
چیزیت نیست
این تب قبل از امتحاناته
امتحانات از آنچه در برنامه می‌بینید به شما نزدیکتر است
۱۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۱۴ ای نام تو بهترین سر آغاز
اگــر می خـواهـید از ناحــیه دعـا به جایـی بـرســیـد ،
زبـان حـالـتان ایـن باشــد :
تـســلیـم خــدا هـســتیـم ،
هـر چـه بخــواهـد بکــنـد ،
بنـا داریـم عـمل به وظـیفـه ی بنـدگی کـنیـم .

" آیـت الله بـهـجـت
پاسخ:
بس زیبا
مرگ ، بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بیقرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

توی قرآن خوانده ام ؛ یعقوب یادم داده است :
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

نامه هایم چشمهایت را اذیت میکند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است

چای دم کن ! خسته ام از تلخی نسکافه ها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است

من سرم بر شانه ات یا تو سرت بر شانه ام ؟
فکر کن خوبم اگر باشم چجوری بهتر است ؟!

"حامد عسگری"

پاسخ:
خیلی زیبا بود...
حالا
سالهاست
در کوچه های خاکی روستایمان
خبری از خنده و دویدن کودکان نیست
تنها گاهی
قدم های آهسته و عصازنانِ پیرانِ روستا
بر خاک های دلتنگِ کوچه باغ ها...
.
کسی به تازه شهرنشینان بگوید:
دلِ کوچه های روستا،
تنگِ شادی ها و سادگی های قدیم گشته...
دلِ شما تنگ نشده؟
اگه خودت گفته باشی  ، خیلی قشنگ بود
پاسخ:
لطف دارین،
فعلا که هرچی تواین دفتر نوشتم از خودمه

ارسال دیدگاه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی